درد یک تجربه حسی ناخوشایند ناشی از آسیب بافت است و معمولا با درمان دندانپزشکی همراه است. بی حسی موضعی یک روش ایمن و موثر برای مدیریت درد به شمار می آید. بی حس کننده ها در دندانپزشکی با اتصال برگشت پذیر به کانال های سدیم از ورود سدیم به سلول ها جلوگیری می کنند و از انتشار تکانه های عصبی جلوگیری خواهند کرد در نتیجه تکانه های درد به مغز نمی رسند و بیمار درد را درک نمی کند. مواد بی حسی دندان پزشکی باید در مجاورت عصب ناحیه ای که درمان انجام می شود تزریق شود.
بی حسی موضعی در دندانپزشکی می تواند به صورت انفیلتراسیون یا بی حسی بلوکی انجام شود. به طور کلی بی حسی انفیلتراسیون معمولا در فک بالا استفاده می شود در حالی که بی حسی بلوک اغلب در فک پایین مورد استفاده قرار می گیرد. علاوه بر این تکنیک های بی حسی موضعی وجود دارند که می توان در مواردی که روش های انفیلتراسیون و بلوک برای دستیابی به بی حسی عمیق بی اثر است از آن ها استفاده کرد. تکنیک های بی حسی در دندانپزشکی شامل بی حسی داخل رباط، داخل استخوانی، داخل پالپ و بین سپتومی است.
آناتومی و فیزیولوژی سیستم عصبی
- عصب Infraorbital
عصب Infraorbital از بخش فک بالا عصب سه قلو منشأ می گیرد که پس از عبور از حفره pterygopalatine وارد شکاف اوربیتال تحتانی می شود. عصب در امتداد شیار اینفرااوربیتال و کانال اینفرااوربیتال در کف اوربیتال پیش از ورود به صورت از طریق سوراخ اینفرااوربیتال حرکت می کند. این عصب از طریق شاخه های عصب آلوئولار فوقانی پیش از ورود به سوراخ فرواوربیتال حس را به دندان های فک بالا منتقل می کند.
- عصب آلوئولار سوپریور
عصب آلوئولار فوقانی خلفی (PSA) پیش از ورود عصب ماگزیلاری به شیار اینفرااوربیتال خارج می شود و در امتداد توبروزیته فک بالا پایین می آید و در آنجا لثه و مخاط باکال این ناحیه را تغذیه می کنند. سپس وارد کانال آلوئولار خلفی می شود و فیبرهای حسی را برای مخاط سینوس فک بالا، دندان های مولر فک بالا و پریودنتیم فراهم می کند.
عصب آلوئولار فوقانی میانی (MSA) در داخل کانال اینفرااوربیتال منشعب می شود و در امتداد دیواره جانبی سینوس ماگزیلاری به سمت پایین می رود. این عصب دندان های پرمولر فک بالا و پریودنتیوم را عصب دهی می کند. در برخی افراد عصب MSA وجود ندارد و به جای آن دندان های پرمولر توسط عصب PSA تامین می شوند. عصب آلوئولار فوقانی قدامی (ASA) نیز از کانال اینفرااوربیتال منشا می گیرد و در امتداد دیواره قدامی سینوس ماگزیلاری فرود می آید. این عصب به دندان نیش، انسیزور و پریودنتول عصب دهی را انجام می دهد.
- اعصاب پالاتین
اعصاب پالاتین از گانگلیون pterygopalatine منشا می گیرند که از تقسیم فک بالا عصب سه قلو تامین می شود. عصب کام بزرگتر از کانال پالاتین بزرگ تر می گذرد و وارد سوراخ پالاتین بزرگ تر می شود که معمولا در وسط دندان آسیاب سوم فک بالا قرار دارد تا کام سخت و لثه کام را عصب دهی کند.
عصب پالاتین کوچک تر از سوراخ پالاتین کوچک تر که در خلف سوراخ پالاتین بزرگ است فرود می آید تا کام نرم و لوزهها را عصب دهی کند. عصب نازوپالاتین وارد سوراخ اسفنوپالاتین می شود و در امتداد حفره بینی می گذرد و تیغه بینی را عصب دهی می کند. سپس عصب از طریق سوراخ شکاف کام سخت خارج می شود تا کام سخت قدامی را عصب دهی کند. عصب نازوپالاتین همچنین فیبرهای حسی را در برخی از بیماران به دندان های انسیزورهای فک بالا می دهد.
- عصب باکال
عصب باکال که به عنوان عصب باکال بلند نیز شناخته می شود از تنه قدامی بخش فک پایین عصب سه قلو سرچشمه می گیرد. این عصب در امتداد عضله pterygoid جانبی فرود می آید و از تاندون تمپورالیس عبور می کند، جایی که شاخه های حسی را به مخاط باکال خلفی و لثه باکال دندان آسیاب دوم و سوم فک پایین می دهد. عصب از روی بوکسیناتور عبور می کند و عصب حسی را به پوست روی بوکسیناتور قدامی و مخاط باکال می دهد. عصب مخاط باکال به سمت بالا تا ناحیه مقابل مولرهای فک بالا و از قدامی به سمت جانبی لب ها گسترش می یابد.
- عصب زبانی(lingual)
عصب لینگوال از تنه خلفی بخش فک پایین عصب سه قلو سرچشمه می گیرد. بین عضلات تنسور ولی پالاتینی، پتریگوئید جانبی و ناخنک میانی فرود می آید تا وارد فضای ناخنک فکی شود. عصب لینگوال از قدامی و میانی به عصب آلوئولار تحتانی (IAN) عبور می کند. این در امتداد زبانی فک پایین قرار می گیرد و از میانی به مولر سوم و بالای خط میلوهیوئید می گذرد. معمولا 2 یا 3 میلی متر زیر تاج آلوئول، جایی که توسط موکو پریوستئوم لثه پوشانده شده است. سپس عصب روی عضلات خارجی زبان، عضله میلوهیوئید، غده زیر زبانی و غده زیر فکی می گذرد. عصب قبل از تقسیم شدن به شاخه های انتهایی در اطراف مجرای زیر فکی منحنی می شود.
- عصب آلوئولار تحتانی (IAN)
عصب آلوئولار تحتانی از تنه خلفی بخش فک پایین عصب سه قلو نشات می گیرد تا عمق عضله ناخنک جانبی می رود و یک شاخه عصب میلوهیوئید قبل از پایین آمدن به فضای ناخنک فکی و ورود به سوراخ فک پایین ایجاد می کند. عصب آلوئولار تحتانی در امتداد کانال فک پایین در زیر نوک دندان ها می گذرد و شاخه های دندانی را از طریق سوراخ اپیکال و شاخه های بین دندانی به دندان ها عصب دهی می کند.
- فضای ناخنک فکی(Pterygomandibular Space)
فضای pterygomandibular شامل عصبی آلوئولار تحتانی، عصب زبانی و رباط اسفنومندیبولار است. این عضله توسط عضله ناخنک جانبی در بالا، عضله ناخنک میانی در قسمت تحتانی و میانی، راموس فک پایین، غده پاروتید در خلف و رافه ناخنک فکی از جلو محدود می شود. فضای pterygomandibular عمدتا از بافت همبند سست آرئولار تشکیل شده است.
هم چنین بخوانید: اشتباهات رایج در تزریق بی حسی
موارد منع مصرف بی حسی دندانپزشکی
بی حسی دندانپزشکی برای چه افرادی ممنوع است؟
افرادی که به مواد بی حسی دندان پزشکی یا یکی از مواد تشکیل دهنده مواد بی حس کننده حساسیت دارند. علاوه بر این سمیت بالقوه ماده بی حسی موضعی باید در نظر گرفته شود. مسمومیت می تواند ناشی از تجاوز از حداکثر دوز توصیه شده بیهوشی باشد.
هم چنین احتیاط برای شرایط زیر ضروری است:
- نارسایی کبد یا کلیه
برای بیماران مبتلا به نارسایی کبدی یا کلیوی باید دوزهای کمتر بی حسی در نظر گرفته شود زیرا کاهش عملکرد کبد یا کلیه می تواند بر متابولیسم عوامل بی حسی تأثیر بگذارد. لیدوکائین و مپیواکائین تقریبا به طور کامل در کبد متابولیزه می شوند و درصد کمی از آن ها بدون تغییر از طریق ادرار دفع می شوند. پریلوکائین توسط کلیه ها، ریه و کبد متابولیزه می شود در حالی که برای آرتیکائین تنها 10-15 درصد دارو توسط کبد متابولیزه می شود و باقی مانده دارو در خون به اسید آرتیکائین تبدیل می شود.
- بیماری قلبی و عروقی
آدرنالین معمولا به داروهای بی حس کننده موضعی اضافه می شود و برای افراد مبتلا به بیماری های قلبی و عروقی توصیه می شود. حداکثر دوز آدرنالین برای افراد مبتلا به بیماری قلبی – عروقی در مقایسه 0.04 میلی گرم توصیه می شود. با این حال شواهد محدودی در مورد اثرات آدرنالین موجود در بی حسی موضعی بر افراد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی وجود دارد. استفاده از دوز پایین آدرنالین تأثیر قابل توجهی بر فشار خون یا ضربان قلب ندارد.
- افراد مسن
هنگام تزریق بی حسی موضعی به افراد مسن باید احتیاط کرد و به دلیل کاهش عملکرد کلیه و کبد باید دوزهای کمتری در نظر گرفته شود. بیماری های قلبی و عروقی در افراد مسن شایع تر است و باید مصرف آدرنالین را محدود کرد.
- بارداری
لیدوکائین می تواند نسبتا بی خطر باشد و در این مورد شواهدی وجود ندارد که بی حسی موضعی خطر برای مادر یا جنین خطرآفرین است. با این حال هر بی حسی موضعی می تواند از جفت عبور کرده و وارد جنین شود. بنابراین متخصص باید مزایا و خطرات بی حسی موضعی را با توجه به سلامت مادر و جنین در نظر بگیرد. به طور کلی توصیه می شود که درمان های دندانپزشکی در سه ماهه اول و سوم بارداری به تعویق بیفتند.
- بیماران مبتلا به اختلالات خونریزی یا مصرف داروهای ضد انعقاد
برای این دسته از افراد تکنیک های انفیلتراسیون موضعی بر بی حسی بلوکی ترجیح داده می شود.
انواع داروهای بی حس کننده موضعی کدامند؟
بی حس کننده موضعی به دو دسته آمیدها و استرها تقسیم می شود. بی حسی موضعی آمیدی در دندانپزشکی رایج است که از جمله آن ها می توان به لیدوکائین، پریلوکائین، مپیواکائین و بوپیواکائین اشاره کرد. آرتیکائین یک بی حس کننده آمید با پیوند استری است.
بی حس کننده های موضعی استری در دندانپزشکی کمتر مورد استفاده قرار می گیرند اما داروهایی مانند بنزوکائین ممکن است برای بی حسی موضعی استفاده شوند. پرکاربردترین بی حس کننده موضعی در دندانپزشکی لیدوکائین است زیرا ایمنی و اثربخشی بالایی دارد. آدرنالین به لیدوکائین اضافه می شود تا خاصیت گشادکنندگی عروق آن را خنثی کند و جذب دارو را به تأخیر بیندازد که این امر باعث طولانی شدن مدت بیهوشی و کاهش خطر سمیت می شود.
آرتیکائین با آدرنالین اگرچه به اندازه لیدوکائین استفاده نمی شود اما به دلیل حلالیت عالی آن برخی مواقع مورد استفاده قرار می گیرد. آرتیکائین به دلیل داشتن حلقه تیوفن حلالیت چربی بالایی دارد و می تواند در استخوان فک بالا و فک پایین با سهولت بیشتری نسبت به سایر بی حس کننده ها منتشر شود.
مپیواکائین بی حس کننده انتخابی برای افراد مبتلا به بیماری های قلبی – عروقی است. علاوه بر این مطالعات نشان می دهد که مپیواکائین می تواند در بی حس کردن دندان های مبتلا به پالپیت برگشت ناپذیر موفق تر از سایر عوامل باشد.
بوپیواکائین یک بی حسی با اثر طولانی مدت است که اثرات آن تا هشت ساعت طول می کشد.
تکنیک های بی حسی در دندانپزشکی
- Infiltration anesthesia
سوزن 2 یا 3 میلی متری در شیار باکال مجاور دندانی که قرار است درمان شود وارد می شود. این محلول در سراسر پریوستئوم و استخوان آلوئول منتشر می شود تا اعصاب تامین کننده حس دندان، پریودنتیم و لثه باکال را بی حس کند.
- Palatal Infiltration
انفیلتراسیون کام می تواند برای بی حسی انتهای عصب نازوپاتین یا کام بزرگ تر انجام شود بنابراین بی حسی برای لثه کام ایجاد می شود.
- Intrapapillary Infiltration
گاهی اوقات می توان از انفیلتراسیون داخل پاپیلاری برای جلوگیری از نیاز به انفیلتراسیون پالاتال استفاده کرد. پس از انفیلتراسیون باکال، سوزن در سراسر پاپیلای بین دندانی باکال وارد می شود و به بالای استخوان آلوئول می رود تا به پاپیلای پالاتال برسد.
- Intraseptal Anesthesia
یک سوزن کوتاه با زاویه 90 درجه به پاپیلای بین دندانی، 2 میلی متر اپیکال تا حاشیه لثه وارد می شود. هنگامی که سوزن وارد لثه می شود، مقدار کمی محلول بی حس کننده تجویز می شود. سپس سوزن تا زمانی که استخوان با آن تماس پیدا کند به جلو کشیده می شود و با اعمال فشار ملایم 1 تا 2 میلی متر به داخل تیغه بین دندانی فشار می آورد.
- Intrapulpal Anesthesia
یک سوزن کوتاه به محفظه پالپ یا کانال ریشه وارد می شود و 0.2 تا 0.3 میلی لیتر محلول بی حسی تزریق می شود.
- Intraosseous Anesthesia
از دستگاه های تخصصی تزریق داخل استخوانی برای ایجاد سوراخ کوچکی استفاده می شود تا به استخوان اسفنجی برسد و محلول بی حس کننده به آرامی از طریق این سوراخ تزریق می شود.
- Intraligamentary Anesthesia
می توان از سرنگ معمولی با سوزن کوتاه یا سرنگ تخصصی داخل رباط استفاده کرد. سوزن در شیار لثه در فاصله 30 درجه نسبت به محور بلند دندان وارد می شود تا به فضای رباط پریودنتال (PDL) برسد و تا آنجا که ممکن است به سمت اپیکال پیش می رود.
- Supplemental Anesthesia Techniques
یکی دیگر از تکنیک های بی حسی موضعی در دندانپزشکی است. این تکنیک های تکمیلی زمانی می توانند مفید باشند که روش های بلوک معمولی و انفیلتراسیون نتوانسته اند بیهوشی کافی را ارائه دهند.
Vazirani-Akinosi Technique
تکنیک Vazirani-Akinosi برای بیماران مبتلا به تریسموس مفید است. این روش اعصاب آلوئولار تحتانی، میلوهیوئید، لینگوال و باکال را در 5 تا 7 دقیقه بی حس می کند.
عوارض بی حسی دندان
- واکنش های آلرژیک
- هماتوم
- تزریق داخل عروقی
- متهموگلوبینمی
- شکستگی سوزن
- آسیب عصبی و تغییر حس
- آسیب به چشم
- ترومای بافت نرم
- مسمومیت سیستمیک
- فلج گذرا عصب صورت
- Trismus
نتیجه گیری
بی حسی یک پیش نیاز برای اکثر درمان های دندانپزشکی است زیرا به بیمار اجازه می دهد راحت باشد و پزشک هم بتواند درمان مناسبی را ارائه دهد. علاوه بر این با توجه به اینکه اضطراب اغلب از تجربیات دردناک دندانپزشکی ناشی می شود، مدیریت درد از طریق بی حسی موضعی می تواند در پیشگیری و کاهش اضطراب موثر باشد.
تمامی پرسنل دندانپزشکی مسئولیت تضمین ایمنی بیمار را بر عهده دارند. دستیار دندانپزشک باید اطمینان حاصل کند که ماده بی حسی منقضی نشده و از حداکثر دوز تجاوز نکرده است. اعضای تیم دندانپزشکی باید از خطر مسمومیت آگاه باشند و نحوه پیشگیری، شناسایی و مدیریت مسمومیت را بدانند. هم چنین تمامی پرسنل باید بتوانند هر گونه موارد اورژانسی که ممکن است در حین یا بعد از تجویز بی حسی موضعی رخ دهد تشخیص داده و به آن ها رسیدگی کنند.